بسم الله الرحمن الرحیم ./
نصف شبی اومدم بگم دلم گرفته ، اومدم بگم تو میدونی چرا و نه تنها میدونی چرا ، بلکه فقط خودت میتونی حال دلم رو خوب کنی ! البته سر شب بیشتر گرفته بود ! تو خوبش کردی شاید با زبان یه آدم زمینی . ولی تو بودی که خوبش کردی ! میدونی ؟ همه ی چیزای خوب ِ روی زمین ، تویی ! ته ته همهشون میرسه به خودت ! حالا میخوام گاهی این باور عمیقُ ته دلم داشته باشم یا اینکه یه وقتا الکی به دوشم بکشم . به هر حال اومدم بگم بغض دارم و تو داری میبینی ، از ته ِ عمیق ترین باور ِ دلم ، که داره چیکه میکنه از چشمام . هیچی . اصلا ولش . دوستت دارم ! خیییییلی . خی لی .
دو سه شبه که سر شب که میشه یا حتی وسطای قبل از نصف شب !!! یکی تو دلم میگه نماز شب بخون . ولی من هی پشت گوش میندازم و میگم حالش نیست و همه ی این دو سه شب یکی وسطای نصف شب ، بیدارم میکنه ! میگه نماز شب بخون ! منم چشامو باز میکنم شکرش ُ میگم ، میگم حال ندارم پاشم بعدم همونجوری خوابالود دعا میکنم تا دوباره خوابم ببره . چرا هر چی صدام میکنی نمیتونم خوب جواب بدم هوم ؟
دلم گرفته حالا که هی اشکام میریزه و دارم برات مینویسم ولی بازم حالش نیست برم نماز شب بخونم همینحوری قبول کن حرفای بی سر و ته منه بغض درد رو ، که ته ته ته ته باور عمیق دلش خی لی دوستت داره .
حمداً لله ، حتی نصف شب .
شب بخیر خدای خوب من !
درباره این سایت