بسم الله الرحمن الرحیم ./
امروز با اینکه کمی سرگیجه داشتم بعد از مدت ها نشستم پای چرخ خیاطی! کمدم را باز کردم چهار تا جعبه دارم ، توی دو تاشان تکه پارچه هایم را گذاشته ام و توی دو تا هم نمد . پارچه تریکوی کرم رنگی که برای بدن عروسک ها استفاده میکردم یک گوشه افتاده بود ! از وقتی عروازی را کنار گذاشته ام پارچه ها هم مثل چرخ خیاطی ام خاک میخورند .
امروز ولی همان پارچه تریکوی کرم رنگ را با دو نوار پارچه ای پهن چارخانه ی قرمز ترکیب کردم و برای همسر شلوارک راحتی دوختم . نمیتوانم بگویم همسرم چقدر خوشحال شد و همان لحظه پوشیدش و چند بار هم در آینه ورانداز کرد لباس را بعد از آن افتادم به جان پارچه خال خالی سورمه ای که مدت ها بود با فکر دوختن لباس برای محمد برایش نقشه کشیده بودم .
از آنجا که آموزش ها را از اینستاگرام و فضای مجازی یاد گرفته ام ، سایزبندی کودکان را هم با یک سرچ پیدا کردم . الگوی شلوارک را با کمک یکی از پیج ها کشیدم ، روی پارچه انداختم و
از ساعت دو پای کار بودم ، این بین یکی دو ساعت استراحت و دوباره تا ده شب مشغول و بالاخره چیزی که میخواستم درآمد . لباس شازده کوچولوی دلم را با روباه اهلی اش تمام کردم و انقدر خستگی اش برایم شیرین بود که هزار بار به عکسش نگاه کردم و لذت بردم .
راستی ؟ اگر بچه داشتم دارم شبیه مامان میشوم . و حالا میفهمم حال عاشقانه ی مامان را وقتی آن همه لباس برایم میدوخت و میبافت . دارم شبیه مامان میشوم و برایم در دنیا هیچ چیز شبیه مامان شدن نیست ، چرا که هیچکس را بزرگتر، مهربان تر و نزدیکتر از مامان نمیشناسم . دارم شبیه مامان میشوم . خدایا آیا من هم مامان می شوم ؟!
آقای پناهیان میگفت برای حاجتی نزد امام حسین علیه السلام رفتند ، ایشان پرسیدند آیا پیش از آنکه نزد من بیایی سراغ برادرم حسن علیه السلام نرفتی ؟ گفتند خیر !!! امام حسین علیه السلام فرمودند به سراغ ایشان بروید !!!!
امشب ولادت کریم کریمان است ، ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ! و تا کنون هیچ حاجتی را برای واسطه گری پیش ایشان نبرده ام . چنددقیقه ی قبل جوجه نوشت زیارت ۳۶ ام ! برای حاجتم . آقای من ، کریم ِ کریمان ، پیش خدا میانجیگری میکنید ؟.
تولدتان مبارک
درباره این سایت